اُریگامی یا «هنر کاغذ و تا» یکی از کاردستیهای محبوب ژاپنی است. با یک تکه کاغذ و تا کردن ها متوالی می توانید کاردستی ساده و زیبای درست کنید. برای دانلود آموزش این شکل اینجا کلیک کنید
اُریگامی یا «هنر کاغذ و تا» یکی از کاردستیهای محبوب ژاپنی است. با یک تکه کاغذ و تا کردن ها متوالی می توانید کاردستی ساده و زیبای درست کنید. برای دانلود آموزش این شکل اینجا کلیک کنید
شیوه صحیح تربیت کودکان همیشه یکی از دغدغههای مهم والدین است.
تربیت کردن صحیح به جای تنبیه کودکان، آنها را در آینده تبدیل به افرادی مسئول، صادق، مهربان و تعاملپذیر میکند. در واقع تعیین و اجرای مقررات خاص و منطقی در خانه، کودکان را با رفتارهایی بهتر و محترمانه تر پرورش میدهد. بنابراین والدین باید در نظر بگیرند که تادیب و تنبیه با هم برابر نیستند. اگر والدین به جای ادب کردن کودکشان او را تنبیه کنند به نتایج دلخواه خود در تربیت فرزندشان نخواهند رسید.
والدینی که کودکانشان را تنبیه بدنی میکنند اغلب باور ندارند که با این شیوه به کودکشان ضربه میزنند. این گونه والدین، خود نیز والدینی با رفتارهای تنبیهی مشابه داشتهاند. اما تحقیقات اخیر نشان میدهد زمانی که این والدین از ناکارآمدی تنبیهات بدنی و عوارض منفی آن آگاه میشوند، بسیاری از آنها رفتارشان را تغییر میدهند.
به گزارش ایسنا به نقل از سایت اینترنتی «ورکینگ مادر»، پنج دلیل زیر نشان میدهد که تادیب بهتر از تنبیه است:
1. تنبیه بدنی در واقع یک واکنش افراطی و کنترل نشده است و زمانی صورت میگیرد که والدین احساس میکنند از رفتار اشتباه کودکشان آسیب دیدهاند و و انگیزهشان از این اقدام این است که دردی را که متحمل شدند با کتک زدن به کودک بازگردانند. اما این واکنش کاملا بیرحمانه، غیرمنطقی و بینتیجه است و چه بسا که در اکثر موارد به جای آموزش صحیح حس لجبازی را در کودک تشدید میکند. پس هر بار که عصبانی شدید به جای بالا بردن دستتان، یک نفس عمیق بکشید و آن موقعیت را ترک کنید.
2. با تنبیه، هیچ نکته مثبتی را نمیتوانید به فرزندتان بیاموزید. زمانی که والدین عصبانی میشوند و اقدام به تنبیه فرزندشان میکنند عکسالعمل عقلانی از آنها در این شرایط بعید به نظر میرسد و همین موضوع تشخیص درست و غلط را برای کودکان سخت میکند. در حالی که برخورد محترمانه با کودک و صحبت کردن با او به تصمیم گیری عاقلانه در او کمک بیشتری میکند.
3. یک مشکل بزرگ تنبیه کردن کودک، برابر نبودن والدین و فرزند در این واکنش غیرعادلانه است. در حالی که وقتی والدین فرزندشان را تنبیه میکنند به ضعف و آسیب پذیری آنها در این رابطه فکر نمیکنند. اما در حالت رفتار عاقلانه و برخورد آرام با کودک، بحثِ نابرابری بین والدین و کودک دیگر وجود ندارد. در واقع کودکان به اندازه بزرگترها توانایی جسمی، تجربه و دانش کافی ندارند. علاوه بر این زمانی که والدین کودک خود را تنبیه بدنی میکنند به طور غیرمستقیم به او میآموزند که این رفتار خشونت آمیز با ضعیف ترها و کوچک ترها صحیح است. چرا که والدین الگوی اصلی فرزندشان هستند.
4. به یاد داشته باشید که کودکان به اندازه بزرگترها شایسته احترامند. والدین به همان اندازه که با دیگران تعامل محترمانه دارند باید با کودکشان نیز همانگونه باشند. آیا شما با همکاران و دوستانتان نیز همانگونه رفتار میکنید که با فرزندتان رفتار میکنید؟ پس در خانه کنترل بیشتری بر رفتارتان داشته باشید.
5. تنبیه یک رابطه مبتنی بر ترس بوجود میآورد. اگر والدین پس از هر اشتباه کودک بلافاصله او را تنبیه کنند، یک رابطه مبتنی بر ترس در کودکان به وجود میآید و این ترس و اضطراب در ادامه زندگی کودک نیز همراه او میماند و با کاهش اعتماد به نفس، مانع بزرگی بر سر راه پیشرفتهای آتی او در سنین بزرگسالیاش خواهد بود.
بنابراین با توجه به تاثیرات منفی تنبیه، با روشهای مثبت در برخوردتان، رفتارهای مثبت را به کودکتان بیاموزید. در واقع روشهای تادیبی، روشهای محترمانه تر و موثرتری هستند.
استفاده از روشهای تشویقی برای ترغیب کودک به گفتن حقیقت و اعتراف به کار اشتباهش موثرتر از تنبیه است.
به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کارشناسان علوم رفتاری کودکان میگویند: اطمینان از تنبیه نشدن، انگیزه دروغگویی را از کودک میگیرد.
کودکان همراه با رشد شناختی و اجتماعی، دروغ گفتن را از اطرافیان و همسالانشان یاد میگیرند. شروع این مساله معمولا از سن 2 سالگی آغاز میشود. اولین دروغ کودکان معمولا برای انکار کارهای اشتباهشان است. از سن 3 سالگی، کودکان شروع به گفتن دروغهای مصلحتی میکنند.
دروغ گفتن آنها در دوران پیش از مدرسه و در مهدکودک بیشتر میشود چرا که آنها نسبت به احساس و تفکرات دیگران آگاهی بیشتری به دست میآورند و زمانهایی را که برای دروغ مناسب میدانند انتخاب میکنند و هرچه بزرگتر میشوند یاد میگیرند که دروغهای قانعکنندهتری بگویند اما این کار به مراتب برای آنها سختتر میشود به خصوص زمانی که سوالات بیشتری از آنها پرسیده شود.
به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، بررسیها نشان داده نوجوانانی که مهارتهای اجتماعی ضعیفی دارند قادر به گفتن دروغهای متقاعدکننده نیستند. همچنین کودکانی که اغلب دروغ میگویند پرخاشگرتر از همسالان خود هستند و رفتارهای متناقض بیشتری دارند.
کارشناسان با بررسی کودکان 4 تا 8 ساله به این نتیجه رسیدند که میتوان با روشهای خاصی کودکان را تشویق به گفتن حقیقت کرد. کارشناسان در این مطالعه تاکید کردند در صورتی که میخواهید فرزندتان حقیقت را بگوید و به اشتباهش اعتراف کند، باید او را از اینکه تنبیهی در انتظارش نخواهد بود مطمئن کنید. همچنین اگر از جملات تشویقی استفاده کنید و مثلا به کودک بگویید که اگر حقیقت را بگوید، شما را بسیار خوشحال خواهد کرد، او خیلی بیشتر به گفتن حقیقت راغب میشود.
این کودکان از تماس چشمی و در آغوش گرفته شدن بیزارند، آنها نمیتوانند احساسات و دردهای خود را بیان کنند.
صدیقه ایلانداغی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – منطقه مرکزی، گفت: درخودماندگی یا اوتیسم (Autism) یک اختلال مغزی در کودک است که مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و رفتاری وی را تحت تأثیر قرار میدهد و فرد را در مهارتهای ارتباطی و بخش تکلم با مشکل مواجه میکند.
این مشاور و روانشناس کودک با بیان اینکه بارزترین ویژگی این اختلال این است که فرد مبتلا مهارت کلامی خوبی ندارد، افزود: علائم اوتیسم میتواند با برخی از بیماریها مانند فلج مغزی در نوزادان مشابه باشد و تقریباً از بدو تولد وجود دارد ولی تشخیص آن سخت است.
وی با تأکید بر اینکه کودکان اوتیسمی که تحت عنوان کودکان درخودمانده نیز خوانده می شوند در برقراری ارتباطات اجتماعی با مشکلات بسیار جدی روبرو هستند، تصریح کرد: آنها از تماس چشمی و در آغوش گرفته شدن بیزارند و نمیتوانند احساسات و دردهای خود را بیان کنند.
ضمیر "تو" به جای "من"
وی در ادامه خاطرنشان کرد: این افراد از یک نظم خاص و برنامه روتین پیروی میکنند، از تغییر بدشان میآید و رفتارهای متناقض زیادی دارند، گاهی اوقات منزوی هستند یا برعکس پرخاشگری میکنند و ضمایر را به درستی استفاده نمیکنند، مثلاً به جای ضمیر "من" از ضمیر "تو" استفاده میکنند.
ایلانداغی در اشاره به مشکلات جسمی این کودکان، عنوان کرد: آنها دارای مشکلات دفعی هستند و در نوزادان عفونتهای گوش مشاهده میشود، خندیدنهای نابجا دارند، به چیزهای خاصی علاقه نشان میدهند، به عنوان مثال به یک نوع غذا یا اسباببازی خاص علاقه نشان میدهند.
این مشاور کودک با اشاره به اینکه این اختلال بر مهارتهای تکلمی و حرکتی تأثیر قابل توجهی دارد، تصریح کرد: به طور طبیعی انتظار میرود نوزاد بتواند در چهار ماهگی گردن نگه دارد ولی غالب بیماران اوتیسمی توانایی این کار را ندارند.
70 الی 80 درصد از کودکان اوتیسم بهره هوشی کمی دارند
ایلانداغی با بیان اینکه از پنج الی شش ماهگی علائم بیماری بروز میکند، اضافه کرد: این اختلال در سه سالگی بیشتر قابل تشخیص است چراکه در این سن انتظار تکلم و بیان جملات از کودک داریم و اگر کودک قادر به اینکار نباشد باید نگران شویم.
وی افزود: بیشتر از 70 الی 80 درصد از این افراد از نظر هوشی نیز ممکن است مشکل داشته باشند یعنی سطح هوشی پایینتر از حد نرمال دارند.
این مشاور کودک با بیان اینکه این افراد، بیشتر از لحاظ هوش ناتوان هستند، تصریح کرد: آنها به خاطر ضریب هوشی کم قادر نیستند در مدارس عادی تحصیل کنند و نیاز به مراکز تخصصی دارند، چراکه این کودکان برای انجام کارهای شخصیشان نیاز به کمک دارند.
ایلانداغی افزود: با توجه به وجود مسئله کمهوشی در این کودکان، ناتوانی در خواندن و نوشتن و اختلال در یادگیری نسبت به همسالان امری بدیهی است.
عامل بیعاطفه بودن والدین رد شده است
وی با بیان اینکه بسیاری از مسائل با این موضوع مرتبط هستند، تصریح کرد: عواملی مثل عوامل ژنتیکی و برخی از بیماریهای عفونی در دوران بارداری میتواند در ابتلا به این اختلال مرتبط باشد، ولی علت اصلی مشخص نشده است.
این روانشناس کودک در ادامه خاطرنشان کرد: در گذشته باور بر این بود که والدین سرد و غیرعاطفی در ایجاد احساس تنهایی و در خود فرورفتن بچهها نقش مهمی دارند، ولی این عامل امروزه رد شده است.
ایلانداغی در اشاره به سایر عوامل مؤثر در ایجاد این اختلال، گفت: در حال حاضر ابتلا به این بیماری میتواند با مسائل ژنتیکی، عفونتهای دوران بارداری، بیماری سرخچه، استفاده از برخی داروها و حوادثی که برای مادر باردار رخ داده است، ارتباط داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه آمار دقیقی از تعداد مبتلایان به اوتیسم وجود ندارد، گفت: بعضی آمارها نشان میدهد از هر 100 الی 150 تولد یکی احتمال دارد به این بیماری دچار شده باشد.
وی یکی از مشکلات را تأخیر در اطلاع والدین از بیماری کودک عنوان کرد و افزود: در این شرایط نیز والدین پس از اطلاع از ابتلای کودک به این بیماری دچار شوک و ناراحتی شدیدی میشوند، چراکه هیچ شناختی از این بیماری نداشتهاند.
والدین واقعیت را بپذیرند
ایلانداغی اظهار کرد: این بیماری که بیشتر مربوط به دوران خردسالی است، اگر به موقع تشخیص داده شود، قابل کنترل است و از عوارض آن میتوان پیشگیری کرد.
این روانشناس افزود: به طور معمول براساس نظر پزشک متخصص هفت یا هشت علامت همزمان باید وجود داشته باشد تا بتوان وجود بیماری را با اطمینان تشخیص داد.
ایلانداغی افزود: نکته قابل توجه این است که والدین گاهی از واقعیت فرار می کنند در حالیکه اگر این اختلال به موقع تشخیص داده شود، کودک میتواند همراه با یک سری درمانهای مناسب زندگی عادی داشته باشد.
وی تأکید کرد: اگر این بیماری دیر تشخیص داده شود، کودک تا آخر عمر برای انجام امور عادی به کمک دیگران متکی خواهد بود.
وی تأکید کرد: ارتقاء مهارتها باعث میشود جدا شدن کودک از جامعه و حملات ناشی از این اختلال کاهش یابد.
اوتیسم در پسران شایعتر از دختران است.
این مشاور کودک با بیان اینکه اوتیسم در پسران شایعتر از دختران است، خاطرنشان کرد: دلایل شیوع در پسران چندان مشخص نیست، شاید یکی از دلایل این باشد که کروموزومهای موجود در ژن نوزاد پسر، او را در برابر این بیماری آسیبپذیرتر میکند.
ایلانداغی دلیل ناآشنایی والدین و در کل، جامعه با این بیماری نسبت به اختلالات دیگر مثل بیشفعالی را ناشی از کم بودن تعداد ابتلا و بروز علائم اوتیسم در جامعه دانست و گفت: شایعتر بودن اختلال رفتاری بیشفعالی باعث میشود والدین بیشتر به دنبال شناسایی این اختلال باشند.
وی علاوه بر نادر بودن بیماری اوتیسم، دیر شناخته شدنِ آنرا یکی از دلایل دیگر ناآشنایی افراد با این اختلال دانست.
این روانشناس در خصوص درمان این اختلال گفت: بیماری اوتیسم، درمان صددرصد قطعی ندارد و خانوادهها باید آنرا بپذیرند و کمک کنند با شیوههای درمانی مناسب علائم بیماری کاهش یابد.
این روانشناس در اشاره به روشهای درمانی خاطرنشان کرد: اگر اوتیسم به موقع در سن سه الی چهار سالگی تشخیص داده شود، انجام گفتار درمانی، و کاردرمانی برای اعضای مختلف حرکتی، همراه با دارو درمانی میتواند بسیاری از مشکلات فرد را کاهش دهد.
وی تصریح کرد: در کاردرمانی رفتارهای پرخاشگرانه کودک کاهش یافته و کنترل میشود از این رو کودک دست به کارهای آزاردهنده نمیزند.
دکتر هاتف زمانی، روانشناس بالینی در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: اگر والدین به صورت مکرر فرزندانشان را مورد مقایسه با دیگری قرار دهند، در طولانی مدت باعث میشوند تا آنها دچار خودکمبینی شده و لذا رابطه فرزند با والدین کاملا تخریب شود و همچنین باعث میشود تا فرد از کسی که مورد مقایسه با آن قرار گرفته شده خشمگین شود. وی ادامه داد: به طور کلی این یک نوع رفتار تخریب کننده میباشد که اثر منفی روی اعتماد به نفس فرد میگذارد و انگیزههای کمال طلبانه را درپی خواهد داشت. در چنین شرایطی فرد تمام تلاشش را میکند تا به هر نحوی تواناییهای خود را به اثبات برساند. زمانی در پایان خاطر نشان کرد: والدینی که چنین رفتاری را از خود نشان میدهند به لحاظ شخصیتی دچار کمبودهایی در زندگی خود بودهاند و ممکن است آرزوهایی که خود قبلا داشتهاند را فرافکنی کرده و آن را از فرزند خود خواستار باشند.
یک کارشناس ارشد مشاوره معتقد است، کودکان اگر بعد از پایان سه سالگی نتوانند با همسالان خود ارتباط برقرار و دوست پیدا کنند، باید بررسی شوند.
مهناز قراول باشی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه کرمانشاه، اظهارکرد: کودکان تا سن یکسالگی عمدتاً با مادر، در سن دو سالگی عمدتاً با پدر و مادر و از سن سه سالگی با سایر افراد از جمله همسالان خود تعامل برقرار می کنند.
وی ادامه داد: کودکان تا یک سن خاص حتی اگر در کنار کودکان دیگر هم باشند با آنها تعامل برقرار نمیکنند و به تنهایی بازی میکنند، اما از سن سه سالگی به بعد فرآیند اجتماعی شدن آنها آغاز میشود.
به گفته این مشاور کودکان از این سن ارتباط با همسالان خود را آغاز می کنند و با افرادی غیر از پدر و مادر رابطه خواهند داشت.
قراول باشی با بیان اینکه نباید تا پیش از این سن نگران تعامل اجتماعی کودکان بود، یادآوری کرد: اگر کودکی تا سن پیش دبستانی نتوانست با سایر کودکان تعامل برقرار کند باید حتماً توسط مشاور خصوصا از نظر وجود اختلال اوتیسم بررسی شود.
وی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی می تواند مانع از تعاملات اجتماعی کودکان شود، خاطرنشان کرد: مهمترین موضوع اکتساب از والدین است.
این مشاور افزود: وقتی والدین کودک اجتماعی باشند، او هم یاد می گیرد، اما اگر خجالتی باشند کودک نیز در برقراری تعامل با دیگران دچار مشکل می شود.
قراول باشی به خانوادهها توصیه کرد برای پیشگیری از اینکه کودک آنها گوشه گیر شود و به سختی دوست پیدا کند، او را پارک ببرند و تلاش کنند با سایر بچهها ارتباط برقرار کند.
وی حضور کودک در مهدکودک و در کنار سایر همسالان را نیز در اجتماعی شدن آنها موثر دانست.
به گفته این مشاور تاکنون تحقیقات ثابت شدهای در این خصوص که آیا بین دختران و پسران در این زمینه تفاوتی وجود دارد، اعلام نشده است.
قراول باشی معتقد است، در بسیاری از موارد زمینههای فرهنگی در اجتماعی شدن کودکان و دوست یابی آنها موثر است، مثلا ممکن است خانوادهای به فرزند پسر خود اجازه دهد از خانه بیرون برود و در کوچه بازی کند و به دختر اجازه ندهد و همین امر در اجتماعی شدن آنها تاثیر بگذارد و بعد خانواده آن را به جنسیت نسبت دهد.
زمانی که استیو جایز مدیریت کمپانی اپل را برعهده داشت، اجازه نمیداد تا فرزندانش برای مدت طولانی پشت «آی پد» و «آیفون»های خود بنشینند.
چرا؟
روزی آقای «نیک بیلتون» روزنامه نگار نشریه The New York Times از استیو جایز پرسد:
«آیا این درست است که فرزندان شما عاشق آیپد هستند؟»
جابز در پاسخ به سوال این روزنامه نگار پاسخ داد: «آنها از این محصولات استفاده نمیکنند. ما در خانه مدت زمان استفادهی کودکان از آیپد را محدود کردهایم.»
در کل، اغلب مدیران کمپانیهای بزرگ فن آوری پیشرفته در «دره سیلیکون» فرزندان خود را در رابطه با استفاده از کامپیوترهای رومیزی، لپ تاپ، تبلتها و تلفنهای هوشمند محدود ساختهاند. در خانهی آقای جابز حتی یک قانون وجود داشت که کسی نباید شبها و روزهای تعطیل از گجت یا همان دستگاه هوشمند همچون آیپد و آیفون استفاده کند. کارمندان دیگر غولهای فن آوری نیز قوانین مشابهی را در خانهی خود اجرا نمودهاند.
آقای «کریس آندرسون» ویراستار پیشین ماهنامهی «Wired» و مدیر اجرایی شرکت ۳D Robotics «نیز از دیگر کسانی است که استفادهی اعضای خانواده به انواع دستگاههای هوشمند را محدود کرده است. جالب است بدانید که او کاری کرده است که هر دستگاهی از کامپیوتر گرفته تا تبلت، بتواند تنها ۲ ساعت در شبانه روز کار کند.
او در رابطه میگوید: من شاهد عواقب و خطرات ناشی ازعلاقهی بیش از اندازهی کودکان به اینترنت هستم. توجیه من از این کار این است جلوی اعتیاد و وابستگی فرزندانم به این فن آوریهای هوشمند را بگیرم. من نمیخواهم که فرزندانم با مشکلاتی مواجه شوند که روزی گریبانگیر من بودهاند.
منظور آقای اندرسون از خطرناک بودن این موضوع، استفادهی همیشگی و اعتیاد کودکان به فن آوریهای نوین است. وابستگی به فن آوری موضوعی است که اکنون حتی گریبانگیر بسیاری از انسانهای بالغ نیز شده است.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، کودکان زیر ۱۰ سال، در تیررس بیشترین میزان خطر اعتیاد به فن آوریهای پیشرفته هستند.
کارشناسان در این رابطه میگویند: برای کودکان زیر ۱۰ سال، باید مدت زمان استفاده از تبلت حدود نیم ساعت و تلفنهای هوشمند حداکثر ۲ ساعت در شبانه روز در نظر گرفته شود. برای ردهی سنی ۱۰ تا ۱۴ سال نیز استفاده از کامپیوتر تنها به منظور انجام تکالیف مدرسه، بلامانع است. و تنها از سن ۱۴ سالگی به بعد میتوان محدودیتهای استفاده از کامپیوتر و فن آوریهای هوشمند را برداشت.
سر فرزندان خود را چگونه گرم کنیم؟
نویسندهی کتاب "زندگی نامه استیو جابز" در این رابطه میگوید: جابز با مکالمه و گفتگو با فرزندانش توانست جای دستگاههایی که خودش اختراع کرده بود را در زندگی آنها پر کند. او در این رابطه هر کاری از دستش برمی آمد اعم از خواندن کتاب، تعریف داستان و غیره را برای آنها انجام میداد. در نهایت فرندان او از جمله کودکانی بودند که بدون اعتیاد به شبکهی جهانی بزرگ شدند. آیا شما هم حاضرید این محدودیتها را در زندگی فرزندان خود اجرا نمائید؟
در شهر لندن یک مرکز جالب به نام» مرکز توانبخشی کودکان معتاد به فن آوریهای پیشرفته «وجود دارد. دورههای این مرکز توسط روانپزشک انگلیسی آقای ریچارد گراهام دایر میشود. به نوشتهی روزنامه بریتانیایی The Mirror ، کوچکترین بیمار این مرکز دختر بچهای ۴ ساله به اسم "رهابه" است که به شدت به آیپد وابستگی پیدا کرده است. شدت اعتیاد وی به حدی است که بهتر است فکر گرفتن آیپد از او را از سر خود بیرون کنید.
به گفتهی این روانپزشک، این هنوز یک مورد معمولی است که متاسفانه با گذشت سن بدتر و وخیمتر میشود. مسلما تنها مقصران این ماجرا، والدین کودک هستند که خودشان نیز چشم از صفحهی مانیتور بر نمیدارند. این تنبیهی است که در ازای بیتوجه به کودک متحمل خواهند شد و تحمل این دوره برای آنها بسیار سخت خواهد بود. لازم به ذکر است که طول دورهی مذکور که نام "سم زدایی دیجیتال" را به خود اختصاص داده است ۲۸ روز بوده و هزینهی آن معادل ۲۵ هزار دلار تمام میشود.